آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم
ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم
گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله
مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله
****************************************************
با اضطراب آمد و با التهاب رفت / کوچکترین شهیده که غسالهاى نداشت
وقتى که از بساط گلویش گلایه کرد / آهى به سینه داشت، ولى نالهاى نداشت
رفت از شب خرابه و تشییع هم نشد / تنهاترین ستاره که دنبالهاى نداشت
****************************************************
هر چه آمد به سرت من سر نی بودم و دیدم
آن چه را زخم زبان با جگرت کرد شنیدم
تو کتک خوردی و من بر سر نی آه کشیدم
این بلایی است که روز ازل از دوست خریدم
بقیه در ادامه مطالب…
این سه سالگی اوست که در ویرانهای کنار کاخ سبز،
به اهتزاز درآمده و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است
****************************************************
عمه جان باغ ولایت ثمر آورده برایم
عوض میوه نایاب سر آورده برایم
سر باباست که خون جگر آورده برایم
صورت غرقه به خون از سفر آورده برایم
****************************************************
مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود/زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود
درد رقیه تو پدر جان یتیمی است/درد سه ساله تو مداوا نمی شود
****************************************************
گریه نکن! خرابههای شام، گهواره توست هزاران فرشته برایت آغوش گشودهاند،
گریه نکن! ارکانِ این هنگامه، روزی بر صخرههای تاریخ نوشته خواهد شد
****************************************************
آه ای دوشیزه شبهای شیون و شعر! از این پس بر آغوش خسته ویرانهها،
خوابِ پروانههایی را میبینی که بر شاخههایِ نازکِ احساست یخ میزنند.
****************************************************
ای شام! ای پیچیده در حرارت عصیان!
محکمتر بزن این تازیانههای پی در پی را که فردا از جای تازیانهها،
هزاران بهار جوانه خواهد زد. خرابههایت،
آرامگاه ملایکیست که بر دیوارههای ویرانِ شرم سر میکوبند
****************************************************
گُلی که خاک خرابه مزار و تربت اوست
سه سالهای است که زینب اسیر همّت اوست
ز نسل بتشکن مکّه است این دختر
شکستنِ بت شامی به دست قدرت اوست
****************************************************
میروی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامیگذاری.
اندوهت را بر صورت خرابه میپاشی و میگذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی.
****************************************************
در محکمه ی عدل نماینده رقیه است
آن کس که زند مهر به پرونده رقیه است
****************************************************
گرچه سه سال بیشتر ندارد،
اما صدسال شکایت از این اندک سال دارد؛
شکایتهایی که تاب باز گفتنشان را ندارد.
بغضها روی هم جمع شده است و به یکباره میخواهد فوران کند
****************************************************
نبودی طعنه خار بیابان پای ما را زد
زبان کوفه خیلی حرفها را پشت بابا زد
میان راه دستی گوشوار از گوش من چید و
به دور از چشمهایت زخم سیلی بر رخ ما زد
****************************************************
جرم او را کسی نمیدانست
جرم پروانه را نمیدانند
آنچه مردم شنیده میگویند
رسمِ جانانه را، نمیدانند
چشمها را گشوده، مینالید
در فضای غریبِ ویرانه
مثل شمعی که اشک میریزد
در سکوت حزینِ یک خانه
****************************************************
من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم
غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم
هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مــــن
تاابدحاجـــت رواگردنــــدازیک آمینــــــــــــــــم
Arnsms.ir
اس ام اس های خود را برای درج در سایت، در قسمت نظرات ارسال کنید. تا اس ام اس های شما در سایت قرار گیرد.اگر دوست دارید نام شما درج شود نام خود را هم بفرستید،اس ام اس ها به صورت ماهانه قرار می گیرد
نظر شما دوست عزيز در مورد اين مطلب چيه ؟
در قسمت نظرات (پايين صفحه) نظر خودتون رو بنويسيد.
اگر انتقاد يا پيشنهاد و نقطه نظري هم داريد خوشحال ميشم بدونم. با تشکر