اس ام اس جديد

بند کفش نئون

بند کفش نئون

مناسب بستن روی انواع کفشهای ورزشی و اسپرت، پوتین و کفشهای اسکیت/ قابلیت سه مدل نوردهی متفاوت؛ تماماً روشن، چشمک زن یک حالته و دو حالته./ ساخته شده از پلاستیک فوق العاده شفاف ، ضدآب و قابل شستشو ؛ ایمن بدلیل عدم وجود سیم در داخل بند.
قيمت: 15,000 تومان
توضيحات بيشتر
خريد پستی
ساعت کاسیو EF 550 Red Bull ساعت کاسیو EF 550 Red Bull
صفحه ساعت:سفيد - مشكی/ بند ساعت:مشكی از جنس پلی کربنات/ امکانات ساعت:ضدآب/ تقویم:دارد/ تولید کننده: قطعات ساخت ژاپن و اسمبل شده در چین توسط کارخانه کاسیو/ گارانتی ساعت کاسیو : گارانتی رسمی کاسیو از فروشگاه دایان در ایران/ توضیحات: بند ضد حساسیت یکی دیگر از خصوصیات کاسیو 550 می باشد./
قيمت: 55,000 تومان
توضيحات بيشتر
خريد پستی
تبـــلیغـــات

تبـــلیغـــات

مــوضــوعـات
  • جالب
  • داستان های خواندنی
  • پیامک
  • آمار بازديد
    • تعداد مطالب : 745
    • تعداد نظرات : 17
    • بازدید امروز : 414
    • بازدید دیروز : 1019
    • بازدید این هفته : 3307
    • بازدید این ماه : 25962
    • کل بازدیدها : 286297
    • خروجی فید امروز : 128
    • ورودی گوگل امروز : 0
    • افراد آنلاین : 8 نفر
    • تبادل لینک با 0 سایت

    آموزش امنیت و شبکه

    ccsp.ir


    شعر(تک بیتی -دو بیتی) (۳)

    دلی پُر از آتش و جانی پُر از دود
    تنی چون موی و رخساری زر اندود

    برم هر شب سحرگه پیشِ‌ دادار
    بمالم پیشِ او برخاک رخسار
    ——————————–
    ز دست دیده و دل هر دو فریاد
    که هر چه دیده بیند دل کند یاد

    بسازُم خنجری نیشش زفولاد
    زنُم بر دیده تا دل گردد آزاد
    ———————————
    یکی بر زیگری نالان درین دشت
    به خون دیگران آلاله می گشت

    همی کشت و همی گفت ای دریغا
    بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت
    ————————–
    نسیمی کز بن آن کاکل آیو
    مرا خوشتر زبوی سنبل آیو

    چو شو گیرُم خیالش را در آغوش
    سحر از بستُرم بوی گل آیو
    —————————
    دلُم بی وصل تِه شادی مبیناد
    ز درد و محنت آزادی مبیناد

    خراب آبادِ دل بی مقدم تو
    الهی هرگز آبادی مبیناد

     
    مو آن دلدادۀ بی خانمانُم
    مو آن محنت نصیبِ سخت جانُم

    مو آن سرگشته خارُم در بیابان
    که چون بادی وزد هر سو دوانُم
    —————————-
    گلی که خود بدادُم پیچ و تابش
    به اشک دیدگانُم دادُم آبش

    در این گلشن خدایا کی روا بی
    گل از مو دیگری گیره گلابش
    ——————————-
    بی ته اشکُم ز مژگانِ تر آیو
    بی ته نخِل امیدمُ بی بر آیو

    بی ته در گنج تنهایی شب و روز
    نشینُم تا که عمرُم بر سر آیو
    ————————-
    دو چشمونِت پیاله پر ز می بی
    دو زلفونِت خراجِ مُلکِ ری بی

    همی وعده کری امروز و فردا
    نمیدونُم که فردای تو کی بی؟
    —————————
    پر کن پیاله را کاین آب آتشین
    دیریست ره به حال خرابم نمی برد
    این جام ها که در پی هم می شود تهی
    دریای آتش است که ریزم به کام خویش

     

    بقیه در ادامه مطالب…..

    بید مجنون زیر بال خود پناهم داده بود
    در حریم خلوتی جان‌بخش راهم داده بود
    تکیه بر بال نسیم و چنگ در گیسوی بید
    مسندی والاتر از ایوان شاهم داده بود
    —————————
    قاصدک از چه خبر آوردی
    وز کجا وز که خبر آوردی
    خوش خبر باشی اما اما
    گرد بام و در من بی ثمر می گردی
    —————————–
    شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
    که به م‍ژگان شکند قلب همه صف شکنان
    مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
    گفت که ای چشم و چذاغ همه شیرین سخنان
    ——————————–
    می رسد روزی که فریاد وفا را سر کنی
    می رسد روزی که احساس مرا باور کنی
    می رسد روزی که نادم باشی از رفتار خود
    خاطرات رفته ام را مو به مو از بر کنی
    ——————————–
    طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
    در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
    منظر دیده قدمگاهِ گدایان شده است
    کاخ دل در خور اورنگ شهی یابد کرد

     

    قطـــعه ی گمشــده ای از پر پرواز کم است
    یـــــازده بار شــمردیم ولــی باز کــــم است

    این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
    عرق شرم زمین است که سـرباز کم است

     

    ———————————-

     

    روزی ز لپ یار کردم بوسی
    گفت هم بی ادب و هم لوسی
    گفتم گناهم چیست کردم بوسی
    گفت لب رو ول کردی لپ میبوسی

     

    ———————————

    دل من همی داد گفتی گوایی
    که باشد مرا روزی از تو جدایی

    بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
    بر آن دل دهد هر زمانی گوایی

     

    —————————
    پاس ادب به حد کفایت نگاه دار
    خواهی اگر ز بی ادبان یابی ایمنی
    با کم ز خویش هر که نشیند به دوستی
    با عز و حرمت خود خیزد به دشمنی

     

    ————————-

     

     

    باز امشب ای ستاره تابان نیامدی
    باز ای سپیده شب هجران نیامدی

    شمعم شکفته بود که خندد بروی تو
    افسوس ای شکوفه خندان نیامدی

    قطـــعه ی گمشــده ای از پر پرواز کم است
    یـــــازده بار شــمردیم ولــی باز کــــم است

    این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
    عرق شرم زمین است که سـرباز کم است

    ———————————-
    روزی ز لپ یار کردم بوسی
    گفت هم بی ادب و هم لوسی
    گفتم گناهم چیست کردم بوسی
    گفت لب رو ول کردی لپ میبوسی

    ———————————

    دل من همی داد گفتی گوایی
    که باشد مرا روزی از تو جدایی

    بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
    بر آن دل دهد هر زمانی گوایی

    —————————
    پاس ادب به حد کفایت نگاه دار
    خواهی اگر ز بی ادبان یابی ایمنی
    با کم ز خویش هر که نشیند به دوستی
    با عز و حرمت خود خیزد به دشمنی
    ————————-
    باز امشب ای ستاره تابان نیامدی
    باز ای سپیده شب هجران نیامدی

    شمعم شکفته بود که خندد بروی تو
    افسوس ای شکوفه خندان نیامدی

    ای نهـــــــــال آرزو، خـــــوش ‌زی کـــــه بار آورده‌ای
    غنچــــــه بی‌باد صبا، گــــــل بی ‌بهــــــــار آورده‌ای
    باغبــــــانان تــــــو را امسال، سال خــــــرمی ‌ست
    زین همــــایون میوه، کز هــــــــر شاخسار آورده‌ای
    ——————————-
    غنچه‌‌ای زین شاخه، ما را زیب دست و دامن است
    همتی ای خواهـــران، تا فــــرصت کوشـیـدن است
    پستی نسوان ایــــران، جمـــــله از بی‌دانشی‌ست
    مــــــرد یا زن، بــرتـــــــری و رتبت از دانستن است
    —————————–
    زن ز تحصیل هنـــــــــر شد شهره در هـر کشوری
    بــــرنکرد از ما کسی زین خوابِ بیـــــــداری سری
    از چــــه نسوان از حقوق خویشتن بی‌ بهـــــــره‌اند
    نام این قـــوم از چـــه، دور افتاده از هــــر دفتـــری
    —————————–

    بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
    همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم
    ——————————-
    دگر ره شب آمد تا جهانی سیا کند
    جهانی سیاهی با دلم تا چها کند
    بیامد که باز آن تیره مفرش بگسترد
    همان گوهر آجین خیمه اش را به پا کند

    یار باز آمد و غـم رفـت و دل آرام گـرفت
    بخـت خـندید و لـبم از لب او کام گـرفت
    آن سیه پـوش چو از پـرده شب رخ بـنمود
    جان من روشنی از تـیرگـی شام گـرفت

    ————————————
    ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم
    خانه گویی به سرم ریخت چو این قصه شنودم
    آنکه میخواست به رویم در دولت بگشاید
    با که گویم که در خانه به رویش نگشودم
    ————————————-

    برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم
    حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
    عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
    ساده دل من که قسمهای تو باور کردم
    ———————————–
    شاد زی با سیاه چشمان شاد
    که جهان نیست جز فسانه و باد
    ز آمده شادمان بباید بود
    وز گذشته نکرد باید یاد
    ———————————
    چو شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
    ور بگویم دل بگردان رو بگرداند زمن
    روی رنگین را به هرکس می نماید همچو گل
    ور بگویم باز پوشان باز پوشاند زمن

    ای دیر بدست آمده بس زود برفتی
    آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
    چون آرزوی تنگدلان دیر رسیدی
    چون دوستی سنگدلان زود برفتی
    —————————-
    ای چشم خرد به کار بینا باش
    ای بازوی معرفت توانا باش
    ای تیغ هنر برهنه پیکر شو
    وی پای شکوه پهنه پیما باش
    ————————–
    سزای چون تو گلی گر چه نیست خانه ما
    بیا چو بوی گل امشب به آشیانه ما
    تو ای ستاره خندان کجا خبر داری؟
    زناله سحر و گریه شبانه ما
    —————————-
    لاله دیدم روی زیبای توام آمد به یاد
    شعله دیدم سرکشی های توام آمد به یاد
    سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند
    روی و موی مجلس آرای توام آمد به یاد
    —————————–
    نوبهار آمد و چون عهد بتان توبه شکست
    فصل گل دامن ساقی نتوان داد ز دست
    کاسه و کوزه تقوی که نمودند درست
    دیدم آن کاسه به سنگ آمد و آن کوزه شکست
    ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه​ها

    امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی
    بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا

    —————————–
    نه لب گشایدم از گل نه دل کشد به نبید
    چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید

    نشان داغ دل ماست لاله‎ای که شکفت
    به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

    ——————————
    می خواهمت اما نمی دانم چه خواهد شد
    هرگز به این دل بد نیاوردم نه! شاید شد!
    لب وا کن و چیزی بگو از من چه می خواهی ؟
    دیگر نمی دانم چه باید بود و باید شد
    ———————————
    ای ز داغ تو روان خون دل از دیده ی حور
    بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخه ی صور

    خاک بیزان به سر اندر سر نعش تو بنات
    اشکریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور

    هنگامِ فرودین که رساند ز ما درود
    بر مرغزارِ دیلم و طرفِ سپید رود

    کز سبزه و بنفشه و گل هایِ رنگ رنگ
    گویی بهشت آمده از آسمان فرود

    ———————————
    کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را؟
    کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را؟

    غیبت نکرده ای که شوَم طالب حضور
    پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را

    ——————————-
    چنین کشتـﮥ حسرتِ کیستم من؟
    که چون آتش از سوختن زیستم من

    نه شادم نه محزون نه خاکم نه گردون
    نه لفظم نه مضمون چه معنیستم من؟

    ——————————–
    ای رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر
    بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
    بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
    در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
    ——————————-
    طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
    در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد

    منظر دیده قدمگاهِ گدایان شده است
    کاخ دل در خور اورنگ شهی یابد کرد

    اس ام اس های خود را برای درج در سایت، در قسمت نظرات ارسال کنید. تا اس ام اس های شما در سایت قرار گیرد.اگر دوست دارید نام شما درج شود نام خود را هم بفرستید،اس ام اس ها به صورت ماهانه قرار می گیرد



    نظر شما دوست عزيز در مورد اين مطلب چيه ؟

    در قسمت نظرات (پايين صفحه) نظر خودتون رو بنويسيد.

    اگر انتقاد يا پيشنهاد و نقطه نظري هم داريد خوشحال ميشم بدونم. با تشکر


    برچسب ها :
    مطالب مرتبط:

    -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    نویسنده: علیرضا
    2,173 :Bazdid
    بدون ديدگاه

      مجموعه کامل تصاویر لایه باز موجود در سایت


    تبلیغات

    ارسال نظر (نظرات ارسال شده: بدون ديدگاه)

    لطفا جواب صحیح را در کادر بنویسید: *

    تبلیغات

    محصــولات ویــژه


    جـديدترين محصولات