اگر مطلبی(یا پیامکی) رو در قسمت موضوعات پیدا نکرید و یا پیدا کردن موضوع مورد نظر شما کار سختی است حتما از جستوجوی بالای سایت استفاده کنید.
با تشکر
Arnsms.ir
تو نمی دانستی دلهره آن روز من از باب چه بود
و تو می خندیدی
و من پشیمانم سیب را دزدیدم
سیب دندان زده در دست تو بود
باغبان می دانست که دزد باغش منم
تو چرا ترسیدی؟!
و تو تقدیر منی
کاش می ماندی و
من قصه داغ اتشناک تو را از دلم می راندم
و در اندیشه آنم که چرا
باغچه همسایه سیب آزاد نداشت؟!
$$$$$$$$$
گاهی پیش میاید که تکه ای از (غذا) در گلویت گیر کند و بروی بسمت خفگی….
گاهی هم پیش میاید تکه ای از (قضا) در گلویت گیر کند و باز بروی به همان سمت خفگی…
معمولا حالت اول را چند جرعه آب حل میکند اما حالت دوم ..آب که هیچ…سر و کارش به آتش میکشد اغلب..!
حتی اگر خفه ات هم نکند چاره اش این است که بیایند از پشت بزنندت چنان که بیهوا بالایش بیاوری و فقط نمیری !
گاهی هم گیر میکند..کتکش را هم میخوری.. بالا هم نمیاید لاکردار…و از آن بدتر زنده هم میمانی بعدش!
بقیه در ادامه مطالب…
شقایق گفت با خنده نه بیمارم نه تبدارم
اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه
و من بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود.
*************
مردم اغلب بی انصاف،بی منطق و خودمحورند؛ولی آنان را ببخش!
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند؛ولی مهربان باش!
اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند؛ولی شریف و درستکار باش!
نیکی های امروزت را فراموش میکنند؛ولی نیکوکار باش!
بهترین های خود را به دنیا ببخش،حتی اگر هیچگاه کافی نباشد.
و در نهایت میبینی که هرآنچه هست همواره میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم…"ف م"
*************
تقدیم به همه مادران ایران زمین
بقیه در ادامه مطالب…
ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩ ِ ﺗﻮﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺭﺍ ﻋﻤﯿﻖ ﺗﺠﺮﺑﻪ
ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﻨﺎﯼ
ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﭘﺎﺷﺎﻧﻢ
ﻭﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﻧﻮ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﻡ … ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻧﻔﺲ
ﻫﺎﯾﺖ
ﻣﺼﻨــﻮﻋﯽ ﻟﺒﺨﻨــﺪ ﺯﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔــﺬﺍﺭﻡ ﺑﻪ
ﺣﺴﺎﺏ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ..
ﺍﻻ ﺍﯾﻨﮑــﻪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺯﺩﻩ ﺑﺎﺷــﻢ
ﺩﻝ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﻡ ﻣﺤﺮﻣﯽ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩ
ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺮﻫﻤﯽ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩ
ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﻫﻤﺪﻣﯽ ﻣﯽ ﺟﺴﺘﻢ
ﻋﻤﺮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﺪﻣﯽ ﺩﻣﯽ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩ
ﺳﯿــﺎﻫﯽ ﺯﯾـﺮ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾـﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺭﻡ ..
ﺟـﺎﯼ ﭘﺎﯼ ﺭﻓﺘﻦ” ﺗـــﻮ”ﺳﺖ!
بقیه در ادامه مطالب….
ﯾﺎ ﺭﺏ ﺩﻝ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ، ﭘﺮ ﺍﺯ ﻏﻢ ﻧﮑﻨﯽ
ﺍﺯ ﺗﯿﺮ ﻗﻀﺎ ﻗﺎﻣﺘﺸﺎﻥ ﺧﻢ ﻧﮑﻨﯽ
ﺍﯼ ﭼﺮﺥ ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻗﺮﺁﻥ ﺳﻮﮔﻨﺪ
ﮏﯾ ﻣﻮ ﺯ ﺳﺮ ﺭﻓﯿﻖ ﻣﻦ ﮐﻢ ﻧﮑﻨﯽ
ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ ﻭ ﺗﺎ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺩﺭ
ﭼﺮﺧﺶ ﺍﺳﺖ
ﯾﺎﺩ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﺮ ﻗﻠﺐ ﻣﺎ
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﺳﺖ
ﯼ ﻣﺎﻩ ﺯ ﻣﻦ ﺩﻭﺭﺗﺮﯼ
ﻭﻟﯽ ﺍﻧﮕﺎﻩ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﺎ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻭﺭ ﻭ
ﺑﺮﯼ
ﻣﺎﻩ ﻣﯽ ﺗﺎﺑﺪ ﻭ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺗﻮﯾﯽ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ
ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﻭ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺗﻮﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﯼ
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ
ﺗﻮ ﺯﻧﺪﻭﻥ ﺩﻟﺖ ﺍﺳﯿﺮﻡ
ﺩﯾﮕﻪ ﻧﮕﯿﺮ ﺑﺮﺍﻡ ﺑﻬﻮﻧﻪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﺎﺷﻘﻮﻧﻪ
بقیه در ادامه مطالب….
از همون لحظه اول که تو قلبم پا گذاشتی
قلبمو ازم گرفتی و یه جایی جا گذاشتی
منو کشتی ٬منوکشتی٬ منو قلبمو سوزوندی
رفتی و رو همه حرفات خیلی راحت پا گذاشتی
خودت اما خوب میدونی منو با راز نگاهت
توی این شهر غریب رفتی و تنها گذاشتی
رفتی و ازم گرفتی همه ی دارو ندارم
به جز اندوه و غم و غم دیگه چیزی جا نذاشتی
رفتی و حتی نگفتی یه کلام خدا نگهدار
حتی یه بوس کوچولو روی گونه هام نذاشتی
می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است
راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو
تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست
طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود
روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست
سنی ندارم
اما کمرم خم شده.
نه بر اثر پیری.
به دنبال لقمه نانی.
بار می کشم بر دوش،
و خم می شوم
در برابر صاحبان سرمایه.
اختیار خوابم را دارند.
اختیار بدنم را دارند.
و من ذره ذره
وجودم را،
می فروشم به لقمه ای نان
تا گرسنگی را مغلوب شوم.
بقیه در ادامه مطالب….