اگر مطلبی(یا پیامکی) رو در قسمت موضوعات پیدا نکرید و یا پیدا کردن موضوع مورد نظر شما کار سختی است حتما از جستوجوی بالای سایت استفاده کنید.
با تشکر
Arnsms.ir
Don’t be upset from people, because they are upset too, they are alone but they run away from themselves because they are in doubt about themselves & about their love &their fact, so love then even when they don’t love you…
———————————-
Your love in my heart doesn’t have rest, you don’t worry about yourself be worry about my tiredness, I am your gaga everyday to late hours at night.
The age of Man is over. Now, the armies of Heaven and the legions of Hell rage back over the tattered remainders of Earth; but against them all is the most fearsome horseman of Apocalypse. After centuries, he, the ancient, backs and he has been been threatened by an unholy conspiracy; his name is war.
—————————————
In the coldest regions of space, monstrous entities Ogdru Jahad_ The Seven Gods Of Chaos_ slumber in their crystal prison waiting to reclaim Earth….. And burn the Heavens. DES VERMIS MYSTERIIS PAGE 87
—————————————
Pride, the never failing vice of fool! Love, a dreadful bond! The Proud man who falls in love each breath he takes is a deep one before the plunge! Then hang the love, or wash away the pride but at the end can I survive!? I am merely postponing the inevitable! We die and die we shall
Little by little and bit by bit
Little enemies and little wounds must not be despised
Liquor before beer and you're in the clear. Beer before liquor and you'll never be sicker
Long absent, soon forgotten
Look after the pennies and the pounds will look after themselves
بقیه در ادامه مطالب….
Hang a thief when he's young, and he'll no' steal when he's old
Happy wife, happy life
Hard cases make bad law
Hard words break no bones
Haste makes waste
Hawks will not pick out hawks' eyes
Health is better than wealth
Heaven hath no rage like love to hatred turned, Nor Hell a fury like a woman scorned
Heaven protects children, sailors and drunken men
Hell hath no fury like a woman scorned
Help a lame dog over a stile.
He that lives too fast, goes to his grave too soon
He that will steal an egg will steal an ox
He who hesitates is lost
He who laughs last laughs best
بقیه در ادامه مطالب….
ﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﺒﺨﺶ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻦ ﻻﯾﻖ
ﺑﺨﺸﺶ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﻠﮑﻪ ﺗﻮ ﻻﯾﻖ ﺍﺭﺍﻣﺶ ﻫﺴﺘﯽ
ﻣﻦ ﺍﺭﺍﻣﺶ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﻣﺶ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺰ
ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﻡ
ﮔﺮ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺑﻠﻬﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺭﻫﺎ ، ﺑﺮﻣﻦ ﺑﺒﺨﺶ/
ﺑﺮ ﺳﺮ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻭﻓﺎ ، ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺑﺒﺨﺶ
ﺭﺍﻩ ﻭﺭﺳﻢ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺭﺍ ﻧﺎ ﺑﻠﺪ ﭼﻮﻥ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ/
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﻄﺎ ، ﺑﺮ ﻣﻦ ﺑﺒﺨﺶ
ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺰﻡ
ﻣﯽ ﺳﻮﺯﻡ ﻭ ﺧﺎﻣﻮﺷﻢ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺷﮏ ﻣﯽ
ﺭﯾﺰﻡ
ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ ﺍﮔﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻬﺖ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻡ
ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻣﻦ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ
ﺑﺴﺘﻢ
ﻣﻨﻮ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻣﻦ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ ﺑﺴﺘﻢ
ﺗﻮ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﻭ ﺟﺪﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﺸﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯼ ﺑﻪ ﺭﻭﻡ ﻫﺮ ﺟﺎ ﺩﻟﺖ ﺭﻭ ﻣﯽ
ﺷﮑﺴﺘﻢ
ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ ، ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ …..
ﺑﺮﺍﻡ ﺑﻤﻮﻥ ، ﺑﻬﻮﻧﻪ ﺑﺎﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻝ ﺳﭙﺮﺩ/
ﻧﺰﺍﺭ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭﻡ ﺑﺸﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﺮﺩﻥ
بقیه در ادامه مطالب…
منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو
منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو
****
جنس من از آهن و از سنگ نیست
من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا
حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست
****
یه روزی گله کردم من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید
پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم
آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم
باد با چراغ خاموش کاری ندارد
اگر در سختی هستی , بدان که روشنی . . .
.
.
.
وقتی آدمها فقط هنگام نیاز به یاد شما می افتند ، ناراحت نشوید
به خودتان ببالید که مانند یک شمع در هنگام تاریکی به ذهن آنها خطور میکنید
.
.
.
پاک کن برای کسانی است که خطا میکنند
اما بهتر آن است که بگوئیم
پاک کن برای افرادی است که مایل به تصحیح اشتباهات خود هستند . . .
.
.
.
ما لذت گرما را زمانی حس میکنیم که سرد شده ایم
ما زمانی از نور قدر دانی میکنیم که در تاریکی بوده ایم
بنابراین کسانی قدر شادی را میدانند که غم و اندوه را گذرانده باشند . . .
بقیه در ادامه مطالب….
دلی پُر از آتش و جانی پُر از دود
تنی چون موی و رخساری زر اندود
برم هر شب سحرگه پیشِ دادار
بمالم پیشِ او برخاک رخسار
——————————–
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازُم خنجری نیشش زفولاد
زنُم بر دیده تا دل گردد آزاد
———————————
یکی بر زیگری نالان درین دشت
به خون دیگران آلاله می گشت
همی کشت و همی گفت ای دریغا
بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت
————————–
نسیمی کز بن آن کاکل آیو
مرا خوشتر زبوی سنبل آیو
چو شو گیرُم خیالش را در آغوش
سحر از بستُرم بوی گل آیو
—————————
دلُم بی وصل تِه شادی مبیناد
ز درد و محنت آزادی مبیناد
خراب آبادِ دل بی مقدم تو
الهی هرگز آبادی مبیناد
مو آن دلدادۀ بی خانمانُم
مو آن محنت نصیبِ سخت جانُم
مو آن سرگشته خارُم در بیابان
که چون بادی وزد هر سو دوانُم
—————————-
گلی که خود بدادُم پیچ و تابش
به اشک دیدگانُم دادُم آبش
در این گلشن خدایا کی روا بی
گل از مو دیگری گیره گلابش
——————————-
بی ته اشکُم ز مژگانِ تر آیو
بی ته نخِل امیدمُ بی بر آیو
بی ته در گنج تنهایی شب و روز
نشینُم تا که عمرُم بر سر آیو
————————-
دو چشمونِت پیاله پر ز می بی
دو زلفونِت خراجِ مُلکِ ری بی
همی وعده کری امروز و فردا
نمیدونُم که فردای تو کی بی؟
—————————
پر کن پیاله را کاین آب آتشین
دیریست ره به حال خرابم نمی برد
این جام ها که در پی هم می شود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
بقیه در ادامه مطالب…..
————————————
————————————-
—————————————-
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه
به آب کوثر وزمزم سفید نتوان کرد
———————————–
جامی است که عقل آفرین می زندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
می سازد و باز بر زمین میزندش
همدم گل گشته ام همبستر خاکم مکن . . . . قطره قطره می چکم از چشم خود پاکم مکن
…………………
آن کبوتر که لب بام شما پر زد و رفت دل من بود که آمد به شما سر زد و رفت
…………………
هرکجا دور از تو باشم نازنین غربت نشینم هرکجا پایت گذاری خاک نرم آن زمینم
…………………
چرا غم ها نمی دانند که من سلطان غمهایم بیا ای دوست با من باش که من تنهای تنهایم
…………………
اگه باهات نبودم برات که بودم… اگه چشات نبودم نگات که بودم…
اگه حرفات نبودم صدات که بودم… اگه خودت نبودم فدات که بودم…
این حوض که دل هلاک نظارهی اوست
صد آیهی فیض بیش دربارهی اوست
در دعوی اعجاز زبانیست بلیغ
آبی که زبانه کش ز فوارهی اوست
————————————–
دل را چو به عشق تو سپردم چه کنم؟
دل دادم و اندوه تو بردم چه کنم؟
من زنده به عشق توام ای دوست ولیک
از آرزوی روی تو مردم، چه کنم؟
————————————–
شبها به کنج خلوتم آواز میدهند
کای خفته گنج خلوتیان باز میدهند
گوئی به ارغنون مناجاتیان صبح
از بارگاه حافظم آواز میدهند
—————————————-
ایام شباب است شراب اولیتر
با سبز خطان بادهی ناب اولیتر
عالم همه سر به سر رباطیست خراب
در جای خراب هم خراب اولیتر
———————————
دلی دیرم دمی بیغم نمیبو غمی دیرم که هرگز کم نمیبو
خطی دیرم مو از خوبان عالم که یار بیوفا همدم نمیبو
بقیه در ادامه مطالب….
در مکتب ما رسم فراموشی نیست
در مکتب ما عشق هم آغوشی نیست
مهر تو اگر بر هستی ما افتاد
هرگز به سرش خیال خاموشی نیست
———————————
زندگی عشق است عشق افسانه نیست
انکه عشق را افرید دیوانه نیست
عشق ان نیست که کنارش باشی
عشق ان است که به یادش باشی
—————————
ای جان خردمندان گوی خم چوگانت
بیرون نرود گوی کافتاد به میدانت
هرچند نمی سوزد برمن دل سنگینت
گوی دل من سنگیست درجان زنخدانت
جان باختن آسان است اندرنظرت لیکن
این لاشه نمی بینم شایسته قربانت
—————————-
هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیده ی من ز هجر خاری دگر است
من جهد همی کنم قضا میگوید
بیرون ز کفایت تو کاری دگراست
——————————
من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمر چه طرف خواهم بربست
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سـرباز کم است
———————————
بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهد هر زمانی گوایی
شمعم شکفته بود که خندد بروی تو
افسوس ای شکوفه خندان نیامدی
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
——————————-
دگر ره شب آمد تا جهانی سیا کند
جهانی سیاهی با دلم تا چها کند
بیامد که باز آن تیره مفرش بگسترد
همان گوهر آجین خیمه اش را به پا کند